فیلم طلوع دوباره(Love Comes Softly)(یا به ترجمه تحت اللفظی انگلیسی:عشق به نرمی می آید) محصول سال2003 آمریکا،به کارگردانی مایکل لندن
داستان فیلم درباره زنی به نام«مارتی کلاریج» است که در بین ره سفر به غرب در سال1800 میلادی، متوجه می شود همسرش «آرون کلاریج» از دنیا رفته و او بیوه شده است. در همین حین با مردی به نام«کلارک دیویس» برخورد می کند که او نیز همسرش را از دست داده و با دخترش«میسی» زندگی می کند. یک مرد مومن مسیحی که برای هر زنی شاید جذاب نباشد؛ هرچند صورت جذابی دارد اما شاید روش زندگی که برای خود انتخاب کرده،که در دل جنگل زندگی می کند و یک فرد کاملا سنتی و خانواده دوست و مهربان است اما به معتقدات مسیحی خودش بسیار پایبند است و خدا نقش پررنگی در زندگی او دارد. این فیلم امتیاز 7.5 از 10 را در سایت IMDb کسب کرده است که نمره ی خوبی ست.
مارتی به خانه کلارک می رود؛ وجود یک نامادری برای هرکسی ناخوشایند است چه برسد به میسی دخترکوچولویی که خیلی مغرور و مستقل بزرگ شده و زبان تندی هم دارد. مارتی خیلی زن خانه داری نیست و از مزرعه داری هم چیزی بلد نیست؛ این از چشمان تیزبین «میسی» که همیشه به او گفته که«من به مادر احتیاج ندارم،چرا اینجا میمونی؟» دور نمی ماند و هربار به او گوشزد می کند که«تا به این سن چه یاد گرفته ای»! مارتی علاقه ای هم به کلارک ندارد فقط برای کمک قبول کرد با او همراه شود حالا هر روز طعنه های میسی هم به آن اضافه شده؛ او تصمیم می گیرد برود اما کلارک که فرد آرام و متینی است به او دلداری می دهد که مطمئنم تو می توانی روش برقراری ارتباط با میسی را پیدا کنی! همیشه از فیلم هایی که به جای حرف زدن دائمی بازیگران از اتفاقات برای سخن گفتن با بیننده استفاده می کنند لذت میبرم چرا که به قول استوارت جفریز"در عصر زیاده
[ادامه...]
سبحان شاهمرادی : سلام کاکا افتخار دهید و عضو گروه اصولگرایان پایداری بشوید
mehdi jamgohary : ممنونم.
: ) : خواهش میکنم اختیار دارین..این چ حرفیه